راهنمایی شکسته(عامیانه)نویسی از کتاب حدیث غربت من، اکبر سردوزامی
ميان. كنارم واميايستن. يكيشون موآمو ميگيره. سرمو ميكشه. ميگه بگو! ميگم چي بگم؟ ميگم ول كنين ديگه! چي بگم؟ دست بردارين! بازي رو تموم كنين! ميگه هنوز كه نگفتي. ميگم اول باپاي راست. ميزنه. ميگه دست راستي هستي مادرقحبه؟ سلطنت طلبي؟ ميگم خُب با پاي چپ. ميگه دست چپي هستي خواركسده؟ ميگم ولم كنين! من كه گفتم به اين. به اين بازي اعتقاد ندارم. بعد موآمو ميگيره. سرمو بلند ميكنه. ميگه تو چشمام نگاه كن! نگاه ميكنم. يه سايه. يه سايه جلومه. ميتونه حسين باشه. ميتونه هوشنگ باشه. علي باشه. ميگه من گيم؟ ميگم علي. ميزنه محكم. ميگه مادر جنده اسم واقعيمو بگو! ميگم ول كنين. من كه گفتم. به بازي اعتقاد ندارم.
گفت. چي گفت؟ بهرام گفت؟ يا كي گفت؟ چه فرقي ميكنه؟ گفت تو يه خورده بورژواي خاك برسري! گفتم مسئله اين نيست. مسئله اينه كه. اينه كه. زد. زد. گفت مادر جنده اسم واقعي! گفتم سهراب. گفت اينم كه مستعاره. گفتم هرچي. گفت نه. نميشه كه. درست بگو جاكش! باز زد. گفتم من. من. اين بازي. من كه ايوب نيستم! بعد زد. گفت خواركسده اشتراكي تو رو چه به ايوب. گفتم ول كن ديگه. ما كه. يعني من ايوب نيستم. من بيش از اين تاب ندارم. گفت كجاست؟ گفتم چيزي به من ندادي. گفت بگو! گفتم من اصلاً نميخوام بازي كنم. من كه گفتم. حسين گفت خب اگه نميخواي ميتوني جدا بشي. ميتوني بري. گفتم باشه. من ميرم! گفت برو ولي يادت باشه فقط تو خونة ما رو بلدي. گفتم آره، خونة شما رو فقط من بلدم. خونة منم فقط شما. ولي ما آدماي شريفي هستيم نه؟ حسين گفت فردا شب نوبت اميره. گفتم من نميخوام. گفت نميخواي؟ مگه دست خودته؟ بازي كنيم؟ بازي ميكني؟ بعد زد. بعد سهراب گفتش. گفت من داوطلب ميشم. من گفتم كارگردان كيه؟ با غيظ گفتم. گفتم كي قراره كارگرداني كنه؟ حسين گفت من. بهرام يقهشو گرفت. نه. گفت منم داوطلب ميشم. نه نگفت. نگاه كردم. سهراب گفت من امشب داوطلب ميشم. بعد هوشنگ گفت داوطلب دوم كيه؟ بعد. همه به هم نگاه كردن. نه. همه به من نگاه كردن. من سيگارمو روشن كردم. چيزي نگفتم. حسين موآمو گرفت. كشيد بالا. گفتم من كه ايوب نيستم. گفت ما ازت درميآريم.گفتم باشه. ميتونين درآرين! گفتم اگه قرار باشه مقاومت كنم. من از همه تون سرم! ولي من از اين بازي بدم ميآد. گفت تو تخمشو نداري! تو يه بچه ننهاي. سهراب تف كرد رو زمين. سهراب خون كرد رو زمين. من گفتم همهتون يه مشت جاكشين!
............